دوران اولیه قرون وسطی در اروپا (حدود ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ میلادی) دورهای از تحولات بنیادین بود که در آن، اقوام مهاجر ژرمنی، از جمله لُمباردها و فرانکها، با بقایای فرهنگ رومی و تأثیرات بیزانسی درآمیختند. در این بافت پرتلاطم، پوشاک و فرهنگ مادی فقط ابزاری برای پوشاندن بدن نبود، بلکه به یک زبان بصری قدرتمند تبدیل شد؛ زبانی برای بیان هویت قومی، جایگاه اجتماعی، وابستگی سیاسی و اعتقادات مذهبی. این مقاله به بررسی عمیق ساختار پوشاک، فنون هنری و جزئیات مد در دو سلسله کلیدی این دوران، یعنی لُمباردها در ایتالیا (۵۶۸-۷۷۴ م.) و کارولنژها (قرن ۸ و ۹ م.) در قلمرو فرانکها میپردازد.
لُمباردها(Lombards) و هنر مادی در ایتالیا (568-774 م.)
لُمباردها، که در قرن ششم میلادی وارد شبهجزیره ایتالیا شدند، یک پادشاهی با دوام را تأسیس کردند که تأثیرات ژرمنی، رومی و بیزانسی را به شیوهای منحصر به فرد ترکیب کرد. این همزیستی فرهنگی به وضوح در هنر، فلزکاری و پوشاک آنها مشهود است.
فلزکاری و جواهرسازی لُمباردی: نمادی از مهارت و قدرت
لُمباردها به دلیل مهارتهای عملی، بهویژه در نجاری و آهنگری، شهرت داشتند. این مهارتها اساس نوآوریهای آنها در ساخت اشیاء تزئینی و نظامی بود:
- ساخت پانلهای چوبی و برنزی: این پانلها، اغلب با نقوش حیوانی و گرههای ژرمنی تزئین میشدند و در تجهیزات نظامی، لوازم خانه و احتمالاً در تزئینات معماری به کار میرفتند.
- تکنیک نیلّو (Niello): اوج هنر فلزکاری لُمباردی در استفاده از نیلّو بود. این تکنیک شامل برشهای ظریف و دقیق (Engraving) در سطح فلز (عمدتاً طلا و نقره) بود که سپس با یک ترکیب سیاه رنگ از سولفید فلزات (معمولاً نقره، مس، سرب یا گوگرد) پر میشد. پس از حرارت دادن و صیقل دادن، این ترکیب سیاه یک کنتراست شدید با سطح فلزی ایجاد میکرد و جزئیات پیچیدهی نقشها را برجسته میساخت. این فن عمدتاً در تزئین سلاحها، سگکها و سنجاقهای سینه (فیبولا) استفاده میشد و نشاندهنده جایگاه بالای اجتماعی فرد بود.
- تزئینات مرصع: تزئین اشیاء با سنگهای گرانبها و نیمه گرانبها یکی دیگر از ویژگیهای مهم بود. این سنگها با دقت برش داده شده و اغلب به شکلهای نمادینی مانند قطرهی اشک یا قلب در فلز نصب میشدند. این سبک مرصعکاری (Inlay) از سنتهای ژرمنی سرچشمه میگرفت و بر درخشش و تظاهر ثروت تأکید داشت.
پوشاک لُمباردی: نظامیگری و مدنیسازی
پوشاک در پادشاهی لُمباردها نشاندهنده فرایند تدریجی مدنیسازی (Romanization) و همزمان، تأکید بر هویت نظامی ژرمنی بود.
لباس مردان: از بربری تا دربار
- نیاز به استیل نظامی و مذهبی: با نفوذ تدریجی لُمباردها در ساختارهای رومی و نیاز به غیرقابل نفوذ کردن نیروی نظامی و کلیسا در برابر تهدیدات خارجی (مانند بیزانس یا فرانکها)، پوشاک رسمیتر و آراستهتر شد.
لایهبندی تونیک:
- تونیک زیرین: تونیکهای تنگتر با آستینهای بلند از لینن یا پشم مرغوب استفاده میشد. استفاده از لینن در زیر لباسهای پشمی یا ابریشمی نشاندهنده آگاهی از اصول بهداشتی و راحتی بود.
- تونیک رویی (دالماسی): لباس رویی، که فرمی شبیه به دالماسیای رومی یا زنگولهای داشت، گشادتر بود. این لباسها از پشم یا ابریشم رنگارنگ تهیه میشدند.
- جزئیات تزئینی: این تونیکهای رویی دارای حاشیههای گلدوزیشده و آستینهایی کوتاهتر بودند که اجازه میداد آستینهای گشاد یا پرزرقوبرق تونیک زیرین دیده شود. این لایهبندی و نمایش تزیینات لایه زیرین، یک سبک پیچیدهی مد در اوایل قرون وسطی بود.
شنل (Cloca/Sago):
تکمیلکننده این لباس، شنلی بود که بلندای آن تا مچ پاها میرسید. این شنل که اغلب از جنس پشم ضخیم بود، در هوای سرد محافظت میکرد و با سنجاقهای سینه (فیبولا) فلزی با تزئینات نیلّو یا سنگ بسته میشد که این سنجاقها خود از مهمترین اشیاء هنری لُمباردی به شمار میرفتند.
کفش:
کفش اشراف، پادشاه و ملکه از چرم عالی و با تزیینات فلزی و سنگهای قیمتی آراسته میشدند تا نماد اقتدار و ثروت باشند.
پوشاک زنان و تاثیر مذهب
- نمادگرایی مذهبی: پس از پذیرش تدریجی مسیحیت کاتولیک در قرن هفتم، مذهب تأثیری مستقیم بر ظاهر عمومی زنان گذاشت. صلیبهای طلایی و نقش عقاب دوسر (به عنوان نمادی با ریشه ژرمنی و بیزانسی) در جواهرات رایج شدند.
- توقف استفاده از گوشواره: کلیسا در تلاش برای ایجاد تمایز واضح بین مسیحیان و غیرمسیحیان (کفار و مسلمانان)، به ترویج پوشیدگی پرداخت. در نتیجه، سوراخ کردن گوش برای انداختن گوشواره – که از سوی کلیسا به عنوان یک رسم غیر مسیحی تلقی میشد – در میان زنان لُمباردی بهتدریج متوقف شد. این تغییر، نمادی از پذیرش هنجارهای جدید مذهبی و اجتماعی بود.
کارولنژها (Carolingians) و مد امپراتوری (قرن 9-8 م.)
سلسله کارولنژ، با اوجگیری شارلمانی و تأسیس مجدد مفهوم امپراتوری روم در غرب (سال ۸۰۰ م.)، یک قلمرو وسیع از فرانسه تا ایتالیای مرکزی را متحد کرد. در این امپراتوری، پوشاک تبدیل به یک ابزار سیاسی برای تبیین اقتدار امپراتوری، میراث فرانکی و پیروی از ارزشهای مسیحی شد.
پوشاک شارلمانی: سادگی آگاهانه در مقابل تجمل
شخصیت کاریزماتیک شارلمانی به شدت بر پوشاک دربار تأثیر گذاشت. به نقل از اینهارد (Einhard) در Vita Karoli Magni، شارلمانی عمداً لباسهایی میپوشید که سادگی و وفاداری به رسوم و سنتهای فرانکی را نشان دهد، در حالی که درباریانش به شدت متجمل بودند:
لباس فرانکی روزمره:
- تونیک و شلوار لینن: لباس پایه او شامل تونیک و شلوارهایی از جنس لینن بود. استفاده از شلوار (braccae)، یک سنت آشکارا ژرمنی و غیررومی بود.
- لایه میانی: بر روی اینها، یک کمربند ابریشمی (اثر نفوذ شرقی) و یک جلیقهی از پوست سمور آبی (Fur Vest) میپوشید که نشاندهنده سنتهای شکار ژرمنی بود.
- شنل روزمره: یک شنل سبک گالیک به نام ساگو وِنِتو (sago Veneto) لباس بیرونی او بود.
- لوازم جانبی: ساقپیچهای چرمی و یک شمشیر با تزئینات طلا و نقره، که نماد قدرت نظامی بود، این ظاهر را کامل میکردند.
لباسهای تشریفاتی و نمادین:
شارلمانی فقط برای موقعیتهای رسمی، مذهبی و تاجگذاری لباس فرانکی خود را کنار میگذاشت و لباس امپراتوری میپوشید:
- پارچههای گرانبها: لباسی بافته شده از طلا، کفشهایی گرانقیمت با سنگهای قیمتی، یک شنل تشریفاتی و تاج امپراتوری. این لباسها عمداً شبیه به پوشاک امپراتوران بیزانس و روم باستان طراحی شده بودند تا اقتدار امپراتوری جدید را مشروعیت بخشند.
- رداهای مذهبی: مشهورترین نمونه، ردای گلدوزی شده با صحنههای مذهبی مانند تجلی عیسی و داوری نهایی بود که در مراسم تاجگذاری پوشیده شد و نشاندهنده نقش او به عنوان مدافع مسیحیت (شارلمانی) بود.
پوشاک زنان و مد دربار: لایهبندی و شکوه مروینژی/کارولنژی
پوشاک زنان در این دوره به شدت تحت تأثیر سبک مرووینژی قرار داشت و بر لایه بندی، رنگ و گلدوزی تأکید میکرد.
- گونل (Gonelle): مردمان فرانسه (فرانکها) در دورهی مرووینژی و اوایل کارولنژی یک تونیک معروف به گونل (Gonelle) میپوشیدند. این لباس یک تونیک لینن بود که تا ساق پا میرسید و با گلدوزیهای طلا تزئین میشد و روی آن یک کمربند بسته میشد. این سبک نشاندهنده سنتهای ژرمنی بود.
- رنگها و تضاد: درباریان، برخلاف امپراتور، رنگهای تند ترکیب شده با رنگهای متضاد را میپسندیدند. این رنگها (مانند قرمز، آبی سلطنتی، و سبز) با استفاده از رنگهای گیاهی و حیوانی گرانقیمت تولید میشدند و نماد ثروت بودند.
- لایهبندی لباس زنان: زنان کارولنژی پیچیدگی بیشتری در لباس داشتند:
- آنها دو تونیک با طولهای متفاوت میپوشیدند.
- تونیک زیرین (Chemise/Stola): این لباس دارای آستینهای گشاد و بسیار بلند بود. گلدوزیهای ارزشمند بر روی یقه، مچ و حاشیه لباس در این لایه، از زیر لباس رویی نمایان میشد. این آستینهای بلند و لولهای، یکی از مشخصههای مد زنان اشرافی بود.
- تونیک رویی (Robe/Dalmatic): کوتاهتر بود و اجازه میداد تزئینات لایه زیرین دیده شود.
- جواهرات و آرایش مو: زنان گیسوان بلند داشتند که اغلب با جواهرات آراسته میشد.
- تمایز وضعیت تأهل: زنان متأهل موهای خود را با استفاده از حجاب، دستمال سر یا کلاهکهای پارچهای میپوشاندند. این عمل یک تمایز بصری بسیار مهم ایجاد میکرد که آنها را از دوشیزگان (که میتوانستند موهای خود را آویزان کنند) متمایز میساخت.
قوانین ضد اسراف و تنشهای طبقاتی
- وجود قوانین: در دوران کارولنژ، قوانین ضد اسرافی (Anti-Sumptuary Laws) به تصویب رسیدند. این قوانین با هدف کنترل تجملات بیش از حد، حفظ نظم اجتماعی و جلوگیری از ورشکستگی اشراف، استفاده خاص از پارچه (مانند ابریشم، طلا و جواهرات) را مشخص میکردند و برای طبقات پایینتر محدودیتهایی وضع میشد.
- عدم رعایت: با این حال، همانطور که در مورد درباریان شارلمانی مشاهده شد، بسیاری از اشراف عمداً زندگی خلاف الزامات این قوانین میکردند و با غرق شدن در تجملی افراطی، قدرت اقتصادی و سیاسی خود را به رخ میکشیدند. این نشاندهنده یک تنش دائمی بین ارزشهای مسیحی سادگی و واقعیتهای سیاسی قدرت و ثروت بود.
نتیجهگیری: پوشاک، آینهی تحولات اولیهی قرون وسطی
پوشاک و فرهنگ مادی لُمباردها و کارولنژها، بیش از یک مجموعه لباس، آرشیوهای بصری از تحولات عمیق این دوران هستند. لُمباردها با نیلّو و جواهرات مرصع، میراث ژرمنی خود را در یک محیط رومی-بیزانسی تثبیت کردند و تحت تأثیر کلیسا، حتی در زیورآلات خود دست به تغییر زدند. کارولنژها، به رهبری شارلمانی، از لباس به عنوان ابزاری برای بیان اقتدار امپراتوری استفاده کردند، با سادگی آگاهانه امپراتور که در مقابل تجمل درباریان قرار میگرفت. در مجموع، مد این دوره نشاندهنده تولد یک هویت اروپایی جدید بود که از بقایای روم، سنتهای ژرمنی و اصول مسیحیت تغذیه میکرد و در آن، هر درز، رنگ و تزئین، داستانی از قدرت، ایمان و جایگاه اجتماعی را بازگو میکرد.