جامعهی روم باستان، با پذیرش و ادغام میراث فرهنگی یونان، از یک جامعهی چوپانمحور به یک امپراتوری سازمانیافته و جهانوطن تبدیل شد که مرزهای آن از بریتانیا و اسپانیا تا مقدونیه و شمال آفریقا گسترش یافته بود. این قدرت عظیم، نهتنها از طریق نظامی، بلکه از طریق فرهنگی نیز تأثیرگذار بود. در روم، طبقات اجتماعی مختلف، از اشراف تا بردگان، در کنار مردمی از تمامی قومیتهای تحت سلطه، صنعتگران و بازرگانان زندگی میکردند که این تنوع، به یک فرهنگ غنی و سبک زندگی پر جنبوجوش انجامید
.
موزاییکهای ویلا رمانا دل کاسالاله، پیازا(آرمرینا، سیسیل)
در چنین جامعهای، پوشاک فراتر از یک نیاز ساده، به یک زبان بصری پیچیده تبدیل شد که هویت، جایگاه اجتماعی و نقش افراد را در جامعه به روشنی بیان میکرد. این مقاله به بررسی دقیق پوشاک رومیان، از نمادینترین لباسهایشان همچون توگا تا جزئیات زیرپوشها، پاپوشها و زیورآلات، میپردازد تا تصویری جامع از نقش پوشش در بزرگترین امپراتوری دوران باستان ارایه دهد.
توگا- لباس ملی روم و تکامل آن
در این بخش به شرح مفصل نمادینترین لباس رومی میپردازدیم و ساختار، تحول آن در طول زمان و ارزش نمادین عمیق آن را به عنوان نشان اصلی شهروندی رومی بررسی میکنیم.
کالبدشکافی یک توگا: از کارایی تا خودنمایی
توگا (Toga)، یک پارچه پشمی نیمهدایرهای شکل بود که طول آن بین ۳.۷ تا ۶.۱ متر متغیر بود و روی یک تونیک پوشیده میشد. کلمه «توگا» احتمالاً از کلمه لاتین tegere به معنای «پوشاندن» گرفته شده است. ریشههای این لباس نامشخص است؛ ممکن است در ابتدا به عنوان یک لباس کار ساده و کاربردی و یک پتو برای دهقانان و چوپانان آغاز شده باشد. اولین توگاها کوتاهترین بودند، برخی از آنها حدود ۳.۵ متر طول داشتند. با گذشت زمان، بهویژه در دوران امپراتوری، توگا پرحجمتر، پیچیدهتر و پرهزینهتر شد. این تحول، آن را برای فعالیتهای روزمره غیرعملی کرد و جایگاه آن را به عنوان یک لباس رسمی و تشریفاتی تثبیت کرد.
فرآیند پیچیده پوشیدن توگا، که شامل ایجاد چینها و برجستگیهایی به نام اومبو (umbo) و سینوس (sinus) بود، به مهارت زیادی نیاز داشت و اغلب با کمک یک برده تعلیمدیده انجام میگرفت. یک فرد برای پوشیدن صحیح آن، یک گوشه را جلوی پاهای خود قرار میداد، سپس لبه مستقیم را از روی شانه چپ، پشت بدن، زیر بازوی راست و دوباره روی شانه چپ میانداخت، به طوری که گوشه دوم پشت زانوها آویزان میماند. این سبک پیچیده پوشیدن لباس، خود به ابزاری برای تاریخگذاری مجسمهها و آثار هنری رومی تبدیل شده است و نشان میدهد که این روند چقدر با گذشت زمان تغییر کرده است. این پیچیدگی و سنگینی توگا که بازوی چپ را مجبور به خم شدن برای تحمل وزن میکرد، بهطور فیزیکی نشان میداد که فرد پوشنده آن یک فرد خوشگذران و اشرافزاده واقعی است.
توگا به عنوان یک زبان اجتماعی: طیفی از جایگاه و هویت
توگا امتیازی انحصاری برای شهروندان رومی بود. این لباس چنان با هویت رومی گره خورده بود که شاعرانی همچون ویرژیل و مارسیال، رومیان را با عنوان gens togata (قوم توگاپوش) توصیف میکردند. خارجیها و حتی شهروندان تبعیدشده از پوشیدن آن در اماکن عمومی منع میشدند. رنگ و تزئینات آن به عنوان یک شناسه بصری مستقیم برای نمایش رتبه، ثروت و مناسبت عمل میکردند.
نام |
جایگاه استفاده |
نماد |
توگا virilis یا pura |
شهروندان مرد بالغ توگای سفید ساده |
ورود به سن بلوغ، حق رأی و ازدواج |
توگا praetexta |
قضات، کشیشان و جوانان اشرافزاده توگای سفید با نوار بنفش پهن |
آسیبپذیری و تقدس قانونی |
توگا candida |
کاندیداهای سیاسی توگای سفید که با گچ سفیدتر شده |
«درخشندگی» و پاکی در رقابت سیاسی
|
توگا pulla |
عزاداران یا متقاضیان توگای تیره و کدر از پشم طبیعی |
غم، عزاداری یا اعتراض |
توگا picta |
ژنرالهای پیروز، کنسولها و امپراتورها توگای کاملاً بنفش با گلدوزیهای طلا |
بالاترین درجه قدرت و پیروزی
|
توگا trabea |
شوالیه ها، کشیشان توگای سفید با نوارهای باریک بنفش یا زعفرانی |
جایگاه اشرافزاده و مراسم آیینی |
تحول فیزیکی توگا به عنوان یک استعاره مستقیم برای تغییر ایدئولوژی از جمهوری روم به امپراتوری عمل میکند. اطلاعات نشان میدهد که توگا در ابتدا یک لباس ساده و کاربردی برای کشاورزان و چوپانان بود، که همزمان با آن، اولین توصیفها از جامعه روم نیز به سادگی و فضیلت آن اشاره دارند. اما در دوران امپراتوری، توگا به طور فزایندهای پرحجم و پرهزینه شد و پوشیدن آن دشوار بود. این لباس به قدری غیرعملی بود که نیاز به کمک یک خدمتکار را ضروری میساخت و یک نشان فیزیکی از این بود که فرد پوشنده آن یک فرد «خوشگذران» است. این تحول فیزیکی، یک تغییر اجتماعی عمیق را آشکار میکند. کارکرد لباس از کاربردی به نمادین تغییر کرد، که نشاندهنده جامعهای است که در آن نخبگان، خود را نه با سختکوشی، بلکه با توانایی خود در نمایش ثروت از طریق پوشیدن لباسهای پرزرق و برق و غیرکاربردی تعریف میکردند.
لباسهای روزمره رومی: از کارایی تا نمادگرایی
در این بخش لباسهایی را بررسی میکنیم که زندگی روزمره را تعریف میکردند، با تمرکز ویژه بر لباسهای متمایز زنان و مفاهیم اجتماعی لباسهایی مانند استولا.
تونیک رایج و سایر لباسهای کاربردی
لباس اصلی برای هر دو جنس، همه طبقات و اکثر مشاغل، tunica (تونیک) بود. این لباس یک پارچه ساده مستطیل شکل، که در ابتدا پشمی بود، به شکل یک استوانه دوخته شده و در شانهها با سنجاق نگه داشته میشد. مردان کارگر معمولاً تونیکهای کوتاه تا زانو و آستینکوتاه میپوشیدند، در حالی که تونیک زنان معمولاً تا مچ پا یا کف پا بلند بود. طول و وجود آستینها میتوانستند نشاندهنده جایگاه اجتماعی یا حتی زنانه بودن مردان باشند. پالتوها و شنلها، که اغلب از پشم ساخته میشدند، برای محافظت در برابر سرما رایج بودند. با وجود اینکه شلوارهای ( braccae) با قبایل «بربر» مرتبط بودند، رومیها در مناطق سردتر و در ارتش، آنها را برای راحتی و حفاظت از سرما پذیرفتند. این امر نشان میدهد که عملگرایی اغلب بر اصول فرهنگی غلبه میکرد، بهویژه در محیطهای نظامی و آب و هوای سرد.
استولا و پالا: لباسهای حجب و پاکدامنی
استولا (stola)، یک لباس ساده و حجیم با آستینهای بلند بود که لباس متمایز زنان متأهل شهروند (matronae) محسوب میشد. این لباس روی یک تونیک پوشیده میشد و نمادی قدرتمند از حجب، فضیلت و آبرومندی بود. استولا صرفاً یک لباس نبود، بلکه نشان هویتی بود که حق پوشیدن آن به زنان متأهل تعلق داشت، از جمله زنان آزادشدهای که با شهروندان ازدواج کرده بودند. در نقطه مقابل، از قرن دوم پیش از میلاد به بعد، هر زنی که توگا میپوشید، به عنوان یک روسپی شناخته میشد. این تفاوت شدید نشان میدهد که جامعه و دولت از لباس برای دستهبندی و تنظیم عمومی هویت و نقش اجتماعی زنان استفاده میکردند.
پالا (palla)، یک شنل مستطیل شکل بزرگ بود که معمولاً پشمی بود و روی استولا پوشیده میشد. میتوانست به عنوان شال یا برای رعایت حجب، روی سر کشیده شود و به این ترتیب، جایگاه یک زن باآبروی اصیل را در اماکن عمومی نشان میداد.
لباس زیر و پاپوش
زیرپوش برای هر دو جنس شامل یک زیرشلواری به نام subligaculum بود که توسط کارگران و گلادیاتورها پوشیده میشد. زنان نیز از یک بند پارچهای برای حمایت از سینهها به نام استروفیوم (Strophium) استفاده میکردند که بعدها به نوعی سینهبند به نام مامیالاره (Mammillare) تبدیل شد. هدف از این پوشش، فشردن و کوچکتر نشان دادن سینهها بود، زیرا سینههای بزرگ در آن دوران جذاب محسوب نمیشدند.
پاپوش رومی:
پاپوش رومی استایل صندل یونانی را به خود گرفت. مردانِ توگاپوش کالسئوس(Calceus)_مشکی یا قرمز_ با کف تخت میپوشیدند که قسمت رویهی پا بهوسیلهی پنجه یا نوارهای نرم چرمی که تا مچ درهم بافته شده بودند، محافظت میشد. سربازان و مردان عامی مدلهای کاربردیتری مانند پِرو میپوشیدند که با سگک بسته میشد و کالیجا با یک زیرهی میخکوبی شده داشت که انگشتتان را آشکار میکرد. پاپوش زنان که ظریفتر و زیباتر بود، از چرم نرم رنگ شدهی قرمز یا طلایی درست میشد که با اجزای فلزی، صدف و سنگهای قیمتی تزیین میشد.
پاپوشهای رومی تنوع زیادی داشتند و بسته به طبقه اجتماعی، موقعیت و آبوهوا متفاوت بودند.
کالسئوس (Calceus): این کفش چرمی بلند، که روی پا را کاملاً میپوشاند، پاپوش مخصوص مردان توگاپوش و شهروندان طبقه بالا بود.
پرو (Pero): این نوع کفش چرمی از چرم دباغینشده ساخته میشد و کفش مردمان عادی بود.
کالیگا (Caliga): این صندل نظامی سنگین با زیرههای میخکوبشده بود که توسط سربازان لژیونر رومی پوشیده میشد.
صنعت نساجی، تجارت و رنگرزی: ستونهای پنهان مد رومی
در این بخش به مواد اولیه پشت مد رومی میپردازدیم و شبکههای عظیم اقتصادی، نوآوریهای تکنولوژیکی و قوانین لوکسگری را که بر صنعت نساجی حاکم بودند، تشریح میکنیم.
تولید داخلی و مواد اولیه
رومیان در صنعت نساجی و تولید پارچه مهارت بالایی داشتند. پشم و کتان رایجترین الیاف بودند، و رومیان متخصص در پشمچینی و نمدسازی بودند. آنها قیچیهای قوسی شکل برای پشمچینی طراحی کرده بودند و کارگاههای مجهزی در مکانهایی مانند پمپئی برای شستشو، رنگبری و رنگرزی داشتند.
پشم: در دوران جمهوری، پشم تقریباً بهطور انحصاری برای لباس هر دو جنس استفاده میشد. این الیاف به دلیل مقاومت و گرمای مناسب برای آبوهوای سرد، بسیار ارزشمند بودند. زنان رومی، بهویژه در خانوادههای اصیل، در خانه پشمریسی و بافندگی میکردند و این مهارت نمادی از یک بانوی شایسته (matrona) بود.
کتان و ابریشم: کتان بسیار مرغوب از مصر وارد میشد و کیفیت آن از کتان مورد استفاده اتروسکها بالاتر بود. ابریشم نیز از طریق استانهای شرقی مانند دمشق و سوریه به بندر اُستیا میرسید. استفاده از ابریشم و کتان برای طبقات بالا بود و در دوران امپراتوری، این پارچههای لوکس از تقاضای بالایی برخوردار بودند.
کنف و جوت: برای پوشاک طبقات پایین و لباسهای با دوام، از الیاف زمختتری مانند کنف و جوت استفاده میشد.
تجارت کالاهای لوکس: از چین تا روم
تقاضای سیریناپذیر رومیان برای پارچههای لوکس، یکی از اولین زنجیرههای تأمین جهانی را به وجود آورد. ابریشم که از چین به عنوان کالایی گرانبها از طریق جاده ابریشم وارد میشد، یک نماد جایگاه برای ثروتمندان بود. مورخان رومی از «اتلاف طلا و نقره برای خرید ابریشم به منظور راضی کردن همسران رومی» ابراز نگرانی میکردند، که این امر نشاندهنده یک فشار تورمی قابل توجه بر اقتصاد امپراتوری بود. قوانین لوکسگری برای محدود کردن چنین هزینههایی و تقویت هنجارهای اخلاقی تصویب شده بود. تقاضای رومی برای ابریشم و سایر کالاهای لوکس، مستقیماً به توسعه و گسترش شبکههای تجاری طولانیمدت منجر شد.
شیمی رنگ: رنگها و بهای قدرت
رنگ یک لباس، شاخص مستقیمی از ثروت بود. با ارزشترین رنگ، بنفش صوری بود که از حلزون دریایی murex استخراج میشد. این فرآیند چنان پرهزینه بود که برای تولید تنها یک گرم رنگ، به ۱۰,۰۰۰ حلزون نیاز بود، که این امر حاشیه بنفش یک توگا را به نشانهای از جایگاه فوقالعاده تبدیل میکرد. رنگهای دیگر از منابع طبیعی از جمله روناس (قرمز)، weld (زرد) و نیل (آبی) به دست میآمد. رنگکاری فرآیندی زمانبر و اغلب ناخوشایند بود؛ برخی از روشها از ادرار انسان به دلیل وجود آمونیاک استفاده میکردند.
زیباییشناسی بدن: آراستگی، مو و لوازم آرایش
این بخش فراتر از پوشاک میرود و آداب روزمره آراستگی شخصی را بررسی میکند، تا از این طریق به دنبال یافتن زیبایی آرمانی در روم و پیامهای اجتماعی پیچیدهای باشد که از طریق مو، آرایش و بهداشت شخصی منتقل میشد.
آرمان زیبایی رومی: جستجوی پوستی روشن و بیعیب
آرمان زیبایی رومی، برای هر دو جنس، بر روی یک پوست روشن، صاف و بیعیب و نقص متمرکز بود. پوست روشن نشانه خوشگذرانی و جایگاه بود، که نشان میداد فرد مجبور به کار در فضای باز نیست. مراقبت از پوست شامل استفاده از مواد طبیعی مانند عسل، روغن زیتون و شیر برای مرطوب کردن بود، و همچنین روشهای سایندهتری مانند استفاده از سنگ پا برای لایهبرداری و حذف مو. از بین بردن موهای زائد بدن نیز یک عمل رایج بود، با استفاده از روشهایی مانند موچین، تیغ و کرمهای موبر، که نشانه بهداشت و پیچیدگی بود.
لوازم آرایش: پارادوکس پاکی و سمیت
زنان رومی از طیف گستردهای از لوازم آرایش استفاده میکردند که اغلب توسط بردههای زن به نام cosmetae تهیه میشد. برای داشتن یک پوست روشن، آنها از ترکیباتی حاوی سفیداب (cerussa)، پودر گچ و حتی مدفوع تمساح استفاده میکردند. با وجود اینکه از سمی بودن سرب آگاه بودند، از آن برای روشن کردن پوست استفاده میکردند. رژگونه به صورت کم و با استفاده از منابعی مانند خاک سرخ، گلبرگ گل رز و تفاله شراب به کار میرفت. خط چشم و سایه چشم رایج بودند و از موادی مانند
stibium (سرمه) و دوده برای ایجاد یک چشم تیره و دراماتیک استفاده میشد.
مو و کلاهگیس: فشارسنج فرهنگی و تاریخی
مردان رومی معمولاً موهای کوتاه و صورت اصلاحشده داشتند، سبکی که با مو و ریش بلند غیررومیها در تضاد بود. مدل موی زنان یک روند مد سریعالتغییر بود، به طوری که امروزه برای باستانشناسان ابزاری مفید برای تاریخگذاری مجسمهها و آثار هنری رومی است. استفاده از کلاهگیس، موی مصنوعی و رنگ مو گسترده بود. کلاهگیسهای بلوند به ویژه مد بودند و اغلب از موهای بردههای آلمانی اسیرشده ساخته میشدند.
بدن در حوزه عمومی: حمام، بهداشت و آداب اجتماعی
این فصل، پوشاک و آراستگی را در زمینه زندگی اجتماعی و عمومی گستردهتر رومیان، با تمرکز بر اهمیت فرهنگی حمامهای عمومی، بررسی میکند.
حمامهای رومی: یک مرکز اجتماعی و فرهنگی
thermae (حمامهای عمومی) رومیان چیزی فراتر از مکانی برای تمیز شدن بودند. آنها مراکز اجتماعی مهمی بودند که در آن شهروندان میتوانستند به کسب و کار، ورزش، مطالعه و معاشرت بپردازند. حمام کردن در دوران امپراتوری به یک عادت روزانه و یک مراسم مجلل تبدیل شد که به لطف اختراع hypocaust ، یک سیستم کوره که به طور مؤثر کف، دیوارها و هوای حمامها را گرم میکرد، ممکن شده بود. این امکانات شامل یک اتاق تعویض لباس ( apodyterium)، اتاقهای گرم مختلف (tepidarium، laconicum)، یک حوضچه آب سرد و فضاهایی برای ورزش (palaestra) بود.
دوگانگی هویت عمومی و خصوصی
مراسم حمام یک تجربه جمعی و اغلب برهنه بود. این برهنگی مشترک در تضاد شدید با لباسهای عمومی بسیار کدگذاری شده و محتاطانه مانند توگا و استولا بود. این دوگانگی جنبه کلیدی هویت رومی را برجسته میکند: یک شخصیت عمومی بسیار رسمی و کاملاً تعریفشده برای زندگی شهری و یک فضای آرامتر، جمعی و از نظر فیزیکی باز برای پیوند اجتماعی و مراقبت شخصی. بدن در فضای عمومی از طریق پوشاک کنترل میشد و از طریق آداب رها میشد.
نتیجهگیری: تصویری دقیق از هویت رومی
در نتیجه، بررسی پوشاک و آراستگی در روم باستان، جامعهای را آشکار میکند که ارزشهای اصلی خود را از طریق یک زبان بصری پیچیده منتقل میکرد. تکامل توگا از یک لباس کاربردی به یک نماد پیچیده از خوشگذرانی اشرافی، تغییر ایدئولوژی از جمهوری به امپراتوری را منعکس میکند. محدودیتهای مربوط به استولا و توگا، یک سیستم قدرتمند کنترل اجتماعی و اخلاقی را به نمایش میگذارند، به ویژه برای زنان. علاوه بر این، تجارت جهانی پارچههای لوکس و رنگها، زینتهای شخصی یک شهروند رومی را به گستره وسیع اقتصادی و ژئوپلیتیکی امپراتوری متصل میکند. در نهایت، تضاد شدید بین شخصیت رسمی عمومی و آداب جمعی حمام، یک دوگانگی عمیق در هویت رومی را برجسته میکند. با بررسی این عناصر در کنار هم، درمییابیم که پوشاک رومی تنها موضوعی زیباییشناختی نبود، بلکه یک بیان پویا، پیچیده و حیاتی از جایگاه، اخلاقیات، اقتصاد و خودآگاهی فرهنگی بود.